وبلاگ "عفاف نامه" نوشت:
آیا در ازدواج با دختر یا پسری که هیچ آشنایی با مسائل سیاسی ندارد و حتی از کلیات مسائل سیاسی جامعه بیخبر و بیبصیرت است، مشکلی ایجاد میشود؟
شبهه: سؤال بسیار کلّی است و ابعاد متفاوتی دارد که باید همه آنها مدّ نظر گرفته شود. در این سؤال سه محور خاص تحت عناوین «معلومات و بصیرت سیاسی» - «مواضع سیاسی» و نیز «ازدواج و زندگی مشترک» وجود دارد که اگر چه هر یک مستقل هستند، ولی به هنگام همسویی، همراهی، همسری و ...، به هم مرتبط میشوند.
الف – ابتدا دقت شود که «سیاست» قابل صرف نظر کردن یا کنار گذاشتن یا جداکردن از سایر مقولات زندگی نیست و اساساً چاره و گریزی از آن نیست. کسی که به سیاست علاقه نشان میدهد، نوعی سیاست است، بیعلاقهگی نیز نوعی سیاست است. جهتگیری مدافعانه نوعی سیاست است، جهتگیری مهاجمانه نیز نوعی سیاست است، فعال بودن – سخن گفتن و اظهار نظر کردن سیاست است، سکون، سکوت و بیتوجهی نیز نوعی سیاست است. نگاه مثبت سیاست است، نگاه منفی نیز سیاست است، نگاه بیتفاوت نیز نوعی سیاست است ... و خلاصه از مواضع سیاسی گریزی نیست.
وقتی روشن شدن که گریزی از سیاست برای هیچ احدی وجود ندارد، معلوم میشود که مهم است و در تمامی شئون زندگی نقش دارد. اما باید دقت داشت که سیاست صرفاً برخورداری از اخبار سیاسی یا قدرت تحلیل آنها نیست. نه ضرورت دارد که همگان منبع علوم و اطلاعات سیاسی باشند و از قوه تحلیل سیاسی برخوردار باشند و نه اصلاً چنین چیزی ممکن است. بلکه «سیاست» در واقع جهتگیری مبتنی بر اساس اطلاعات، معلومات و بینش از یک سو و بر اساس اهدف و امیال از سویی دیگر است. لذا گاه مشاهده میشود که یک مطلع، یک تحلیلگر و یک با خبر از جریانات سیاسی، خودش مسیر غلطی را میرود، اما یک عوام بابصیرت، محروم از امکانات دسترسی به اخبار و اطلاعات، بر اساس اصول اولیهای که فهم کرده، جهت درستی را هدف قرار داده و اگر لازم باشد تا شهادت نیز ایستادگی میکند.
ب – اما مقوله ازدواج، امر مستقل دیگری است. مهم این است که پسر و دختر «کفو» یعنی «همتای» یک دیگر باشند، نه این که الزاماً معلوماتشان در یک سطح باشد؛ تا بتوانند اولاً در کنار یک دیگر آرامش یابند و ثانیاً یک دیگر را در تمامی عرصههای زندگی یاری و تقویت نمایند.
پس اگر هر دو طرف، در شئون متفاوت زندگی [از جمله گرایشها و جهت گیریها] همسو و هم جهت باشند، رشد میکنند و اگر مغایر و یا متضاد هم باشند، یقیناً با مشکل مواجه میگردند و این اصل اختصاصی به معلومات یا جهتگیری سیاسی ندارد، بلکه در همه عرصهها و شئون زندگی جاری است.
فرض بفرمایید که پسری نه تنها معلومات و جهت دارد، بلکه فعال سیاسی است و دختر نه تنها هیچ در این امور نمیداند، بلکه اصلاً ذوق، علاقه و کششی هم ندارد (یا بالعکس). بالتبع بین این دو در زندگی فاصله میافتد، مرد همسرش را همراه خود ندیده و ابتدا در انزوا زندگی مشترک میکند و سپس به سوی همتاهای خود کشیده میشود و زن نیز ابتدا سرش را به ظواهر خانهداری مشغول میکند و سپس احساس تنهایی و شکست در زندگی مشترک میکند. و بالعکس نیز همینطور است. زن به دنبال کسانی میگردد که بتواند با آنها حرف بزند، تبادل نظر کند، همکاری کند ... و شوهرش را مرتبط خوبی نمیبیند و بالاخره آن چه نباید پیش بیاید، پیش میآید.
ج – البته لازم نیست که حتماً هر دو طرف دارای معلومات سیاسی بوده و یا فعال سیاسی باشند تا در زندگی خوشبخت شوند، بلکه لازم است اولاً در کلیات و اصول همسو باشند و ثانیاً در رشد علمی، اطلاعرسانی و آگاه کردن یک دیگر بکوشند.
پس، اگر جهتها به طور کلی متفاوت و یا حتی مغایر بود، حتماً دچار مشکل میشوند. فرض کنید دختری معتقد به ولایت باشد و شوهرش معتقد نباشد و یا اساساً مخالف و یا خدایی ناکرده ضد هم باشد (یا بالعکس)؛ اینها نه تنها با یک دیگر همسو نیستند و گاه مزاحم هم میشوند، بلکه در تشکیل ساختار و فرهنگ خانواده و تربیت فرزندان نیز با چالشهای بسیار جدی و چه بسا ویران کنندهای مواجه خواهند شد.
مشکل جدی جوانان در زندگی مشترک:
یکی از مشکلات جدی جوانان در حفظ و اعتلای زندگی مشترک، عادت نکردن به انتقال معلومات و اطلاعات به یک دیگر میباشد.
معمولاً در ازدواجهای امروزی، دختر و پسر همتای یک دیگر هستند که هم را پسندیده و با هم ازدواج میکنند. اما گاه همین ازدواج نقطه آغاز فاصله و فراغ میگردد. مرد وارد اجتماع و اشتغال شده و با ارتباطات گوناگون اخبار و اطلاعاتی به دست میآورد و زن اگر شاغل باشد و ارد اجتماع دیگری شده و اگر خانهدار باشد، معمولاً ارتباط کمتر و یا خانوادگی دارد ...، پس از مدتی نوع و سطح اطلاعات، معلومات و بالتبع جهتگیریهای آنها با یک دیگر فاصلهی وسیع و عمیقی پیدا میکند و شعار «هم دیگر را درک نمیکنیم» در ذهن و قلبشان جنجال و سونامی به راه میاندازد. در حالی که در ابتدای امر که هر یک زندگی مستقل خود را داشتند، نسبتاً هم سطح و هم سو بودند. پس، اگر مرد اطلاعات و معلومات خود را منتقل میکرد و زن نیز دیدگاهها، اطلاعات و معلومات خود را منتقل میکرد، با یک دیگر پیش میرفتند. لذا در آموزههای اسلامی، ضمن تأکید بر انتخاب «کفو – همتا» برای همسری، به انتقال اطلاعات و معلومات میان اعضای خانواده بسیار سفارش شده است و البته تکلیف و وظیفه مرد در این امر بیشتر است:
حضرت رسول اکرم (ص): زن شايسته يكى از دو عامل پيشرفت خانواده است. (بحارالأنوار، ج103، ص238، ح39)
امام صادق (ع): مؤمن همواره خانواده خود را از دانش و ادب شايسته بهرهمند مىسازد تا همه آنان را وارد بهشت كند. (مستدرك الوسايل، ج12، ص201، ح13881)
نظرات شما عزیزان: